پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
زندگی نامه “چارلی چاپلین”
“سِر چارلز اسپنسر چاپلین” (۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷) یکی از مشهورترین بازیگران و همینطور یک کارگردان و موسیقیدان برجستهٔ هالیوود و برندهٔ جایزه اسکار است. اکثر فیلمهای او کمدی و صامت هستند. چاپلین در زمینه سینما بیش از ۶۵ فعالیت کرد که شروع فعالیتهای وی از سالن ویکتوریا انگلستان بعنوان پسربچهای آغاز شد و تا سن ۸۸ سالگی ادامه یافت. وی در سال ۱۹۱۹ بهمراهی تعدادی از دوستان سینمایی اش اتحادیه سینماگران را تاسیس کرد. در کتابی تحت عنوان چاپلین: یک زندگی ۲۰۰۸ ,مارتین سیف مینویسد: چاپلین فقط بزرگ نبود, او غولی بود.
جوایز اسکار:
* برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی ارجینال برای فیلم لایم لایت در سال ۱۹۷۳.
* نامزد دریافت جایزه اسکار در رشتههای بهترین فیلم، بهترین فیلم نامه ارجینال و بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم دیکتاتور بزرگ در سال ۱۹۴۱.
* نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلم نامه ارجینال برای فیلم موسیو وردو در سال ۱۹۴۸.
* دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد هنری برای فیلم سیرک در سال ۱۹۲۹.
* دریافت جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری در سال ۱۹۷۲.
* برنده جایزه افتخاری شیر طلایی از جشنواره ونیز در سال ۱۹۷۲.
درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است .
> انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد .
> ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو .
> حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است .
> خوشبختی فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است .
> نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد .
> از دشمن خود یکبار بترس و از دوست خود هزار بار .
> حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.
> اگر روزی خیانت دیدی ، بدان که قیمتت بالاست .
♦ هنگامی که در سکوت شب گوش فرا دهی خواهی شنید که کوهها و دریاها و جنگلها با خود کم بینی
و هراس خاصی نیایش می کنند
♦ چه ناچیز است زندگی کسی که با دست هایش چهره خویش را از جهان جدا ساخته و چیزی نمی
بیند، جز خطوط باریک انگشتانش را
♦ نیازهای انسان در حال دگرگونی است و تنها چیزی که دگرگون نمی شود عشق به اوست ؟ زیرا عشق او باید پاسخگوی نیازهایش باشد
♦ ذات آدمی اقیانوسی است خارج از محدوده وزن و سنجش . ذات خود را شکوفا می سازد مانند گلی
با گلبرگهای غیر قابل شمارش
♦ پیشوایان ، دانه های نبات و گیاهان ناشناخته و شگفت انگیزی هستند که به هنگام باروری و کمال
قلبشان به باد هدیه می شود تا بر روی زمین پراکنده شوند
♦ تاسف ، ابرسیاهی است که آسمان ذهن آدمی را تیره می سازد در حالی که تاثیر جرائم را محو نمی
کند
♦ نفرین بر او که با بدکار به اندرز خواهی آمده همدستی کند. زیرا همرایی با بدکار مایه رسوایی، و
گوش دادن به دروغ خیانت است
♦ به روزگار شیرین رفاقت سفره ی خنده بگسترید و نان شادمانی قسمت کنید . به شبنم این بهانه
های کوچک است که در دل ، سپیده می دمد و جان تازه می شود
♦ این کودکان فرزندان شما نی اند ، آنان پسران و دختران اشتیاق حیاتند و هم از برای او .از شما
گذر کنند و به دنیا سفر کنند ، لیکن از شما نیایند . همراهی تان کنند ، اما از شما نباشند
♦ از یک خود کامه، یک بدکار، یک گستاخ، یا کسی که سرفرازی درونی اش را رها کرده، چشم نیک
رای نداشته باش
♦ دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت
بخشش ، ایثار از خویشتن است
♦ پند آموز است ماجرای مردی که زمین را می کاوید تا ریشه های بی ثمر را از اعماق زمین بیرون
کشد ، اما ناگاه گنجی بزرگ یافت ؟!
تعداد صفحات : 8

سلام.نظریادت نره.